محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

محمد طاها پسر خوشگل ما

اولین شب یلدا

سلام ببخشید دیر شد ... .   شب یلدای امسال بدون بابا حاجی و بابا امین و دایی حسین که زیارتشون قبول باشه (رفته بودن کربلا پیاده روی اربعین) نی نیمون هم خییییلی خیلی دلش براشون تنگ شده بود     محمد طاها از اول هی سعی میکرد دست بزنه به این کیک هندوانه اما...     وقتی دست زد و خامه هاش چسبید به دستش حسابی ترسید از کیکه !!       ت                 آخ جووووووون بابا اومد     خیلیییی خوشحال شده بود نی نی     و این عکس جالب!     ...
6 بهمن 1392

عکسای 8 ماهگی

سلام   ماشالله پسرم آآآآقا شده     تلاش برای حرکت ... تو میتووونی     خونه خاله ساجده(دوست مامان) ژستتو قربون پسر     بازگشت از یک مهمانی     و حالااااا ... محمد طاها و مینیون (با دایی جون)     ماشالله پسر خوشگلم   یا علی ...
24 آذر 1392

محرم 92

      کودکی صدای کوچکش مانده بود و نای کوچکش   خاک کربلا همیشه ماند تشنه صدای کوچکش   حرف های او بزرگ بود مثل دست های کوچکش   داشت غربتی همیشگی چشم آشنای کوچکش   توی ذهن کربلا هنوز مانده رد پای کوچکش   ناخدای قلب های ماست قلب با خدای کوچکش   جمعه رفتیم مصلا ....مراسم علی اصغر چقدر دل میخواد رفتن توی این مراسم...   خدایا فرزندم را به خاطر علی اصغر حسین برای ظهور منجی عالم ذخیره و حفظ بفرما       یا مسیح حسین...     ...
23 آبان 1392

روز کودک

جشن روز کودک خونه بابا حاجی               دستتون درد نکنه ... جایزه ی نی نی بودن محمد طاها یه سویی شرت و شلوار خوشگل بود     قربون خنده ی نازت بشم خاله جوووووون     ماشالله گل پسرم   یا علی ...
22 آبان 1392

جشن دندونی

بلاخره اولین دندون نی نی مووووون در اومد     2 هفته ای بود که تو فکر جشن دندونی نی نی بودم و کلی وسایل گرفته بودم تا ساک دستی های آش دندونی رو درست کنم ... توی اون 2 هفته 2 تا ساک دستی درست کردم سر نهار نشسته بودیم که بابای نی نی اومد یهش آب بده ..... یهو دید صدای تق تق میاد  دندون نی نی میخورد به لیوان و صدا میداد .... خیییییلی ذوق زده شده بودیم و نی نی از این همه ذوق ما شوکه شده بود تند تند نهار رو جمع کردیم و از همون لحظه مشغول کارامون شدیم  ... توی 2 روز 20 تا ساک دیگه درست کردیم و جمعه رفتیم خونه مامانی تا آش بپزیم   آش خوشمزه که مامانی درست کرد ( دستت درد نکنه مامانی)   ...
22 آبان 1392

عید غدیر

عید غدیر و کادو های مامانی که سیده و هر سال برای هممون هدیه میخره     عیدی محمد طاها یه لباس خوشگل با کلی اسباب بازی کوچولوی صدا دار   این عینکی هم که زده مال وسایل دکتری علی بود که مامانی براش گرفته بود   خوووووشششش تیپپپ مامااااااااااااان الهی فدات بشم من     ایول     آخخخخیی مامانی نبینم کسی بخنده به این عکس!!!!     فداش بشم من   ماشالله پسر   ...
22 آبان 1392

تولد 6 ماهگی

ورود محمد طاهای خوشگلمون به 6 ماهگی (با تاخیر )   دستتون درد نکنه مامانی و بابا حاجی        این لباس خوشگلم هدیه مامانی و بابا حاجیه که تن محمد طاهاس           ماشالله پسر خوشگلم   ...
22 آبان 1392